Digital Marketing

ساخت وبلاگ

هدف اصلی پیاده‌سازی استراتژی برندینگ، ساخت یک برند قدرتمند است. چرا که داشتن یک استراتژی برندینگ موثر و برند قوی، در نهایت به افزایش نرخ بازگشت سرمایه‌یکسب و کارها منجر می‌شود.

معماری برند یا Brand Architecture، چگونگی سازماندهی، مدیریت و ورود به بازار را برای تمامی برندهای یک سازمان تدوین کرده و پیاده‌سازی استراتژی‌های برندینگ را ساده می‌کند. معماری برند را می‌توان صورت بیرونی استراتژی گسترش کسب و کار دانست. معماری برند در صورتی کارآمد است که با توجه به شناخت صحیح از بازار و استراتژی برند رقبا، به درستی تعریف و تدوین شده و با اهداف و چشم‌انداز کسب و کار شما هم‌راستا باشد. مدل‌های متنوعی از معماری برند موجودند. در این مقاله به معرفی ۳ مدل مشهور در معماری برند می‌پردازیم.

Branded House

در معماری Branded House یا Corporate Brand Architecture، کمپانی اصلی به عنوان منبع اصلی هویت تمام برندها قرار گرفته و به عبارتی مانند برند مادر، به برندهای زیرمجموعه خود اعتبار می‌بخشد. در این حالت، استراتژی هریک از محصولات جداگانه اما هم‌راستا با برند مادر تدوین می‌شود و غالباً نام برند مادر یا بخشی از آن را به دوش می‌کشند. برای مثال: خانواده محصولات برند اپل شامل iPhone, iPad, iTunes, iCloud و… دارای سبک معماری Branded House هستند. مثال دیگری از Branded House کمپانی گوگل است که زیرمجموعه‌های زیادی از جمله Google Drive, Google Translate, Google Calendar, Gmail, Google News و… دارد.

House of Brands

در این سبک از معماری برند، بر خلاف مدل قبلی، برندهای زیرمجموعه دارای هویت مستقل بوده و کاملاً جداگانه عمل می‌کنند. ممکن است این برندها از جهت محصولات، خدمات و  سهم بازار بسیار متفاوت باشند. در معماری House of Brands، صحبتی از برند مادر به میان نمی‌آید و در بسیاری از موارد ممکن است حتی مصرف‌کنندگان با وجودوفاداری به برند زیر مجموعه، برند مرجع را نشناسند. برای مثال، کمپانی (Procter and Gamble)P&G برند مرجع برندهای معروف Tide, Pampers, Gillette, Head & Shoulders, Crest, Always و … است. همچنین برندهای Snickers, M&M, Orbit, Extra, Twix و … برندهای زیرمجموعه‌ی برند Mars هستند.

Hybrid

در این سبک از معماری برند از ترکیب دو مدل فوق استفاده می‌شود، به گونه‌ای که برند مرجع، برندی شناخته شده است و خودش به عنوان یکی از زیرمجموعه‌ها فعالیت کرده و برندهای زیرمجموعه‌ی دیگر با گذشت زمان به صورت مستقل گسترش می‌یابند. برندهایی مانند Pepsi-co و Amazon وCoca-Cola  از استراتژی ترکیبی برای گسترش برند خود استفاده می‌کنند. معمولاً زمینه‌ی به‌کارگیری استراتژی ترکیبی هنگامی فراهم است که یک برند مشهور و قدرتمند، محصول خود را روانه‌ی بازار کرده ‌است و تمایل دارد کسب و کار خود را با تولید محصولات متفاوت، گسترش داده و یا به طور مستقل به بخش‌های جدیدی از بازار ورود کند.

گسترش برند، یک شمشیر دولبه!

به طور کلی می‌توان گفت گسترش برند شمشیری دولبه است و انتخاب نوع معماری برند، نقش بسیار تعیین کننده‌ای در موفقیت استراتژی‌های برندینگ و توسعه‌ی برند شما دارد. برای مثال انتخاب استراتژی Branded House به صورت پیش‌فرض می‌تواند ریسک کمتری در مقایسه با مدل‌های House of Brands و ترکیبی داشته باشد و مدیریت آن ساده‌تر خواهد بود.

لازم است بدانید استراتژی‌های گسترش برند یا Brand Extension الزاماً موفقیت آمیز نیستند. در ادامه جهت آشنایی بیشتر با پیامدهای گسترش برند و ریسک‌های آن، به توضیح دو مفهوم Brand Cannibalization  و Brand Delusion می‌پردازیم.

Brand Delusion

این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک برند، در استراتژیهای گسترش برند خود اشتباه عمل کرده و با ورود به بخش‌های نامربوط بازار، به هویت برند اصلی و پرچم‌دار خود آسیب می‌رساند. برای مثال، کمپانی Levi’s برندی سرآمد در تولید محصولاتی راحت، بادوام و مناسب برای استفاده‌ی روزانه است. در اوایل دهه‌ی 1980 میلادی، برند Levi’s با وجود سهم بازار وسیع، تصمیم به گسترش هرچه بیشتر آن گرفت. یکی از استراتژی‌های گسترش این برند، تولید کت‌های کلاسیک مردانه بود. این محصول، هویتی متفاوت از برند Levi’s داشت و به همین سبب مشتریان نتوانستند به آن اعتماد کنند. در نتیجه، نه تنها این استراتژی موفقیت آمیز نبود، بلکه سبب شد به چهره‌ی شناخته شده‌ی این برند معروف خدشه وارد شود.

Brand Cannibalization

پدیده‌ی Brand Cannibalization هنگامی رخ می‌دهد که پس از گسترش برند، محصول جدید بخشی از سهم بازار محصولات قبلی برند مرجع را از آن خود می‌کند. توجیه شرکت‌ها برای انجام این کار این است که اختصاص یافتن بخش اعظم فروش به محصول یا برند جدید، نرخ بازگشت سرمایه را بیشتر افزایش می‌دهد. با این حال، ممکن است استراتژی هدایت مشتریان در قیف فروش به سمت محصول جدید، همواره درست از آب درنیامده و به شکست منجر شود. به عنوان مثال، گسترش برندهای اکتیو و اوه که هویت نسبتاً مشابهی در ذهن مخاطبان خلق کرده‌اند، می‌تواند مثال موفقی از Brand Cannibalization برای شرکت گلرنگ باشد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 15:23

در بلاگ‌های پیشین در رابطه با اهمیت تحقیقات بازار در موفقیت کسب‌و‌کار سخن گفتیم. شناخت پرسونای مخاطب و جامعه هدف از اولین گام‌های طراحی کمپین‌های تبلیغاتی، معرفی محصول جدید و پروژه‌های آگاهی از برند است. در این بلاگ قصد داریم ضمن معرفی انواع تحقیقات بازار، به فاکتورهایی که از طریق تحقیقات بازار می‌توانند مورد بررسی قرار بگیرند، بپردازیم.

فاکتورهای قابل بررسی از طریق تحقیقات بازار

فرایندی که از طریق آن اطلاعات مشتریان بالقوه و جامعه هدف برای کشف نیازها و خواسته‌های آن‌ها گردآوری می‌شود را تحقیقات بازار می‌نامیم. تحقیقات بازار یکی از اقدامات ضروری کسب‌و‌کارها پیش از آغاز پروژه‌های بازاریابی و ورود به بازارهای جدید است. فاکتورهایی که با انجام تحقیقات بازار قادر به بررسی آن‌ها هستیم عبارتند از:

روندهای موجود در بازار

در بحث پیرامون چرخه عمر محصول و ماتریس رشد – سهم بازار اشاره کردیم که با پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییرات محیط کسب‌و‌کار، الگوهای موجود به سرعت در حال تغییر هستند. تحقیقات بازار با شناسایی روندهای موجود در بازار، رهبران کسب‌و‌کار را در اتخاذ تصمیمات استراتژیک در مراحل مختلف چرخه عمر محصول یاری می‌کند.

بخش‌بندی بازار

تقسیم بازار براساس موقعیت جغرافیایی، خصوصیات جمعیت‌شناختی و … از اولین گام‌های طراحی استراتژی رقابتی است. تحلیل داده‌هایی که تحقیقات بازار در اختیار بنگاه‌ها قرار می‌دهد، کسب مزیت رقابتی را برای شرکت آسان‌تر می‌کند.

تحلیل رقبا

در فضای پیچیده رقابتی کنونی، اطلاعات، قدرت است. هرچه داده‌ها و اطلاعات بیشتری از نحوه رقابت و میزان قدرت رقبای خود داشته باشید، شانس بیشتری برای پیشی‌گرفتن از آن‌ها خواهید داشت. بسیاری از استراتژی‌های رقابتی با توجه به نقشه و حرکات رقیب تجاری، تغییر می‌کنند. شرایط محیط رقابتی، استراتژی‌های قیمت‌گذاری، نیازها و خواسته‌های مصرف‌کنندگان از طریق تحقیقات بازار، قابل دستیابی هستند.

تحلیل SWOT

یکی از ابزارهای استراتژیک برای طراحی استراتژی رقابتی، تحلیل SWOT است که با در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف شرکت، فرصت‌ها و تهدیدهای محیط خارجی، موقعیت شرکت را در دنیای کسب‌و‌کار مشخص می‌نماید و به رهبران اجازه می‌دهد با توجه به موقعیت، برنامه رقابتی خود را طراحی کنند. با استفاده از نتایج تحقیقات بازار، شرکت از فرصت‌ها و تهدیدهای محیط بیرونی آگاه می‌شود. برای مثال تغییر سلیقه مشتریان، کاهش تقاضای محصولات، افزایش بودجه تبلیغات شرکت‌های رقیب نوعی تهدید برای کسب‌و‌کار هستند. تحقیقات بازار کارامد، نقطه قوتی است که هر سازمان از طریق آن می‌تواند از فرصت‌های بیرونی حداکثر استفاده را نماید.

انواع تحقیقات بازار

در ادامه به معرفی انواع تحقیقات بازار که توسط کسب‌و‌کارها مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌پردازیم.

تحقیقات بازار اولیه

منظور از تحقیقات بازار اولیه، جمع‌آوری اطلاعات توسط بنگاه یا کسب‌وکار برای بهبود در سطح عملکرد، خدمات یا فعالیت‌ها است. در تحقیقات بازار اولیه که با عنوان تحقیقات میدانی نیز شناخته می‌شود، با مجموعه مشخص و مرتبطی از داده‌ها روبه‌رو هستیم که از طریق سوالات مشخص حاصل می‌شوند. این شیوه، یکی از متداول‌ترین و در عین حال موثرترین شیوه‌های تحقیقات بازار است که اطلاعات کمی و کیفی را در اختیار تصمیم‌گیران قرار می‌دهد.

تحقیقات بازار ثانویه

برخلاف تحقیقات بازار اولیه که بر گردآوری اطلاعات مشخص پیرامون یک موضوع تاکید دارد، این تکنیک حوزه تمرکز وسیع‌تری داشته و به اطلاعات به دست آمده از چندین منبع تکیه می‌کند. منابع مختلفی مانند داده‌ها و گزارشات دولتی، روزنامه‌ها، مجلات، اینترنت و … در این این شیوه مورد استفاده قرار می‌گیرند. یکی از مزایای انجام تحقیقات بازار ثانویه، این است که در مدت زمان کوتاه و اغلب به صورت رایگان قابل انجام است.

تحقیقات بازار کیفی

این نوع از تحقیقات بازار عمدتا با شاخصه‌های کیفی مانند احساسات و یا دیگاه مشتری پیرامون یک محصول یا خدمت سر و کار دارد. تحقیقات بازار کیفی بر آنچه که در ذهن مشتری می‌گذرد، تمرکز می‌کند. مصاحبه‌های حضوری و یا گروه‌های تمرکز نمونه‌های رایجی از تحقیقات بازار کیفی هستند.

تحقیقات بازار کمی

داده‌های کمی، آمار و ارقام و گزارشات عددی پیرامون موضوعات مختلف، از طریق تحقیقات بازار کمی حاصل می‌شوند. این اطلاعات در هر دو گروه تحقیقات بازار اولیه و ثانویه وجود دارند. پرسش‌نامه‌ها، داده‌های سبد خرید مشتریان و گزارشات مالی نمونه این تحقیقات هستند. داده‌های کمی، نقش قابل ملاحظه‌ای در تعیین سهم بازار بنگاه ایفا می‌کنند.

نکته قابل توجه در دسته‌بندی انواع تحقیقات بازار آن است که داده‌های کمی و کیفی در هر دو نوع تحقیقات بازار اولیه و ثانویه وجود دارد، به عبارت دیگر، تحقیقات بازار کمی و کیفی، در هر دو دسته تحقیقات بازار اولیه و ثانویه مشاهده می‌شوند. تحقیقات بازار کافی و جامع، یکی از ابزارها و نقاط قوت کلیدی کسب‌و‌کارها برای باقی‌ماندن در محیط پیچیده رقابتی است. کوتاه شدن چرخه عمر محصولات، پیشرفت تکنولوژی و تغییر سریع در نیازها و خواسته‌های مشتریان، شناخت محیط و آگاهی مستمر از شرایط رقابتی را برای بنگاه‌ها ضروری کرده است. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی و انجام پروژه‌های تحقیقات بازار، کسب‌و‌کار شما را در تدوین و اجرای استراتژی‌های بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری می‌کند.

 
Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:07

تبلیغات تلویزیونی یکی از موثرترین و شناخته‌شده‌ترین روش‌های اطلاع‌رسانی است که بنگاه‌های مختلف کسب‌و‌کار برای برقراری ارتباط با مخاطبان از آن بهره می‌گیرند. انتقال پیام برند به میلیون‌ها نفر در مدت زمان کوتاه، تلویزیون را به یکی از جذاب‌ترین رسانه‌ها برای اطلاع‌رسانی به مخاطب تبدیل کرده است. در این بلاگ قصد داریم تبلیغات تلویزیونی را با جزئیات بیشتری مدنظر قرار دهیم و ویژگی‌هایی را که یک تبلیغ تلویزیونی برای موفقیت باید دارا باشد، بررسی کنیم.

ویژگی‌های یک تبلیغ تلویزیونی موثر

یک تبلیغ تلویزیونی برای اثرگذاری بیشتر می‌بایست دارای ویژگی‌های زیر باشد:

مرتبط بودن

آگهی تبلیغاتی شما می‌بایست با برند و مخاطبان شما ارتباط داشته باشد؛ در غیر این صورت یا به خاطر سپرده نمی‌شود یا به یک تبلیغ موثر برای برند شما تبدیل نخواهد شد. قبل از هرگونه اقدام، استراتژی‌های تبلیغاتی خود را مرور کنید. بررسی نتایج کمپین‌های تبلیغاتیپیشین، رصد رفتار رقبا و تحقیقات بازار، به شما در طراحی محتوای تبلیغاتی مرتبط کمک می‌کند.

شفافیت

زمان، یکی از فاکتورهای قابل توجه در تبلیغات تلویزیونی است. شما مدت زمان کوتاهی برای معرفی برند، محصول یا خدمات خود در اختیار دارید، به همین دلیل می‌بایست پیام خود را بسیار شفاف و قابل توجه به مخاطبان منتقل کنید تا بهتر و بیشتر از سایر پیام‌ها، به خاطر سپرده شود. برای معرفی خود تا لحظات پایانی پیام، صبر نکنید. از کل مدت زمانی که در اختیار دارید، به بهترین شیوه ممکن برای تاثیرگذاری استفاده کنید.

خط داستانی مشخص

یک آگهی تبلیغاتی خوب، تنها شامل معرفی برند و ویژگی‌های محصول نمی‌شود؛ بلکه دارای یک خط داستانی مشخص است که پیام موردنظر خود را در قالب یک داستان، روایت می‌کند. این شیوه علاوه بر اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، منجر به برقراری ارتباط نزدیک با آنها می‌شود.

استفاده از یک تم یا کاراکتر مشخص

آگهی‌های تبلیغاتی یک برند، لزوما جداگانه و بی ارتباط با یکدیگر نیستند. برای جلب توجه بیشتر می‌توانید از سری‌های متوالی آگهی که با یکدیگر مرتبط هستند و خط داستانی مشخصی را دنبال می‌کنند، بهره بگیرید. استفاده از کاراکترها و شخصیت‌های محبوب، ارتباط قوی‌تری را با مخاطب ایجاد می‌کند.

کیفیت بالا

داشتن یک آگهی تلویزیونی باکیفیت، لزوما به معنای صرف هزینه هنگفت از طراحی تا اجرا نیست. با استفاده از تیم تولید حرفه‌ای و خلاق، علاوه بر داشتن کیفیت قابل قبول، در هزینه‌های تبلیغاتی خود صرفه‌جویی کنید.

خلاقیت

این ویژگی یکی از مهم‌ترین نکاتی است که می‌بایستی به آن توجه داشته باشید. چنانچه یک آگهی تبلیغاتی، تمامی ویژگی‌های مطرح شده را دارا باشد اما خلاقیت در آن مشهود نباشد، نتیجه‌ای جز صرف زمان و هزینه برای برند شما نخواهد داشت. در طراحی یک تبلیغ تلویزیونی با زمان پخش محدود، خلاقیت، مهم‌ترین عاملی است که منجر به جلب توجه مخاطب و اثرگذاری می‌شود.

موسیقی و صدای مناسب

فاکتور صدا در تبلیغات تلویزیونی از آن جهت حائز اهمیت است که مخاطب را حتی از فاصله‌های نسبتا دور از تلویزیون، متوجه آگهی تبلیغاتی می‌کند. در انتخاب موسیقی و صدا، به ارتباط محتوا، پیام برند و مخاطبان خود توجه نمایید.

زمان‌بندی استراتژیک

برای نمایش آگهی تبلیغاتی خود، زمان‌بندی مناسبی را مدنظر داشته‌باشید. پخش آگهی تبلیغاتی در ساعات مختلف شبانه‌روز، تاثیرگذاری مختلفی بر مخاطبان دارد. برای مثال آگهی‌های تبلیغاتی که در ساعات ابتدایی شب یا بین دو نیمه مسابقات فوتبال پرمخاطب، پخش می‌شوند، افراد بیشتری را هدف قرار می‌دهند. در طراحی استراتژی‌های تبلیغاتی خود، زمان و تعداد دفعات پخش آگهی را به گونه‌ای تنظیم کنید که در عین صرفه‌جویی در هزینه‌ها، پیام خود را به مخابان بیشتری انتقال دهید.

از میان رسانه‌های تبلیغاتی، تلویزیون یکی از موثرترین و متداول‌ترین کانال‌های اطلاع‌رسانی است که کسب‌و‌کارهای مختلف برای انتقال پیام و محتوای تبلیغاتی خود از آن بهره می‌گیرند. همانند تمامی رسانه‌ها، در تبلیغات تلویزیونی نیز استراتژی‌های تبلیغاتی می‌بایستی با ویژگی‌ها و مخاطبان بالقوه همراستا باشد. شرکت تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی و ارتباط گسترده با رسانه‌های مختلف، کسب‌و‌کار شما را در طراحی، تولید و پخش پیام‌های تبلیغاتی مختلف از طریق تلویزیون و سایر کانال‌های اطلاع‌رسانی، یاری می‌نماید.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:30

طراحی و اجرای کمپین‌های تبلیغاتی همواره یکی از ابزارهای موثر تبلیغاتی است که برندهای مختلف برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود از آن بهره می‌گیرند. در بلاگ‌های پیشین، مراحل طراحی و پیاده‌سازی کمپین تبلیغاتی 360 را معرفی نمودیم. با وجود نقش غیرقابل انکار کمپین‌های تبلیغاتی در آگاهی از برند و فروش محصولات جدید، تمامی کمپین‌های طراحی شده به اهداف خود نمی‌رسند. در این بلاگ قصد داریم دلایل شکست کمپین‌های تبلیغاتی را بررسی نماییم.

دلایل شکست کمپین‌های تبلیغاتی

در ادامه به بررسی مهم‌ترین علت‌های عدم موفقیت کمپین‌های تبلیغاتی می‌پردازیم.

پرسونای مخاطب را به درستی شناسایی نکردید

عدم توجه به پرسونای مخاطب و فاکتورهایی که بر تصمیمات خرید اثرگذار است، یکی از مهم‌ترین دلایل عدم موفقیت کمپین تبلیغاتی است. به عبارت دیگر مشتری هدف خود را به درستی انتخاب نکرده‌اید. شناخت پرسونای مخاطب به شما امکان می‌دهد با شناسایی درست بازار هدف، نیازها، علاقه‌مندی‌ها و عادت‌های مصرفی افراد را به چالش بکشید و از طریق پیام درست و خلاقانه، به اهداف استراتژیک خود دست یابید.

تحقیقات بازار، کافی نبوده است

تحقیقات بازار یکی از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین گام‌های پیاده‌سازی طرح‌های بازاریابی است. شکست کمپین‌های تبلیغاتی که تحقیقات بازار جامع و کافی در حوزه شناخت بازار هدف نداشته‌اند، حتمی است. انجام کلیه مراحل تحقیقات بازار از ابتدا تا انتها منجر به افزایش بهره‌وری، صرفه‌جویی در زمان و هزینه و کاهش خطر شکست کمپین طراحی شده می‌شود.

شاخص‌های ارزیابی واقعی یا درستی نداشته‌اید

در بحث ارزیابی موفقیت کمپین‌های تبلیغاتی می‌توان از شاخص‌های مختلفی بهره گرفت مانند میزان آگاهی از برند، میزان افزایش فروش، بهبود نرخ درگیری مخاطب و یا افزایش نرخ تبدیل. مدنظر قرار دادن تنها یکی از شاخص‌های ارزیابی در تحلیل نتایج موفقیت یک برند، ممکن است تصویر جامعی را در اختیار شما قرار ندهد. برای مثال ممکن است میزان ترافیک سایت شما افزایش یافته باشد اما در عین حال با نرخ تبدیل کاهشی مواجه باشید. میزان افزایش یا کاهش یکی از شاخص‌های ارزیابی، لزوما دلیل بر موفقیت یا شکست کمپین شما نیست. برای ارزیابی میزان نتیجه‌بخش بودن و اثرگذاری کمپین تبلیغاتی، از ترکیب چند شاخص واقع‌بینانه و درست بهره بگیرید.

پیام درستی را به مخاطبان خود منتقل نکرده‌اید

میزان خلاقیت و مناسب بودن پیام تبلیغاتی، اهمیت بسیار زیادی در فراگیری و موفقیت کمپین دارد. هر چه در مراحل طراحی استراتژی و شناخت مخاطب، دقیق‌تر عمل کرده باشید، پیام شما، نیازها، خواسته‌ها و دغدغه‌های جامعه هدف را بیشتر در بر می‌گیرد و به وایرال شدنمحتوای موردنظر کمک می‌کنید.

زمان مناسبی را برای انتقال پیام انتخاب نکرده‌اید

لحظات حقیقت در بازاریابی بسیار حائز اهمیت هستند. از لحظه‌ای که مشتری تصمیم به خرید محصول می‌گیرد تا زمانی که تجربه استفاده خود از محصول یا خدمت موردنظر را با دیگران به اشتراک می‌گذارد، می‌توان به عنوان لحظات استراتژیک یاد کرد. فرایند خرید مشتری را به طور کامل مدنظر قرار دهید تا دریابید در کدام لحظات، بیشترین اثرگذاری را با انتقال پیام به مخاطب تجربه خواهید کرد.

محصول یا خدمت شما آن چیزی نیست که بیان می‌کنید

چنانچه محتوای کمپین تبلیغاتی بیانگر ویژگی‌ها و خصوصیات یا کیفیتی باشد که محصول یا خدمت شما فاقد آن است، انتظار موفقیت آن را نداشته باشید. کمپین تبلیغاتی هر اندازه هم بزرگ و قابل توجه باشد، بعد از آنکه مشتری محصول را تهیه کرده و از آن ناامید می‌شود، این تجربه ناموفق به سرعت پراکنده شده و منجر به کاهش فروش می‌شود. به عبارت دیگر تبلیغات شما نباید حاوی انتظاراتی باشد که قادر به برآورده کردن آن‌ها نیستید.

در محیط‌های پیچیده کسب‌و‌کار کنونی، اجرای استراتژی‌های تبلیغاتی بدون داشتن اطلاعات جامع پیرامون بازار هدف و مخاطبان بالقوه، شکست‌های پرهزینه و گاه غیر قابل جبرانی را به کسب‌و‌کارها وارد می‌کند. موفقیت یک کمپین تبلیغاتی با انتقال پیام درست در زمان و مکان درست به مخاطب هدف درست، حاصل می‌شود. چنانچه حتی یکی از شرایط فوق دچار ایراد شود، موفقیت کمپین تحت الشعاع قرار می‌گیرد. در هنگام برنامه‌ریزی اجرای یک کمپین تبلیغاتی، اهداف قابل اندازه‌گیری و قابل دستیابی را مدنظر قرار دهید و با شاخص‌های ارزیابی مناسب، نتیجه‌بخش بودن آن‌ها را رصد کنید. کمپین تبلیغاتی زیبا در هر سنی، نمونه‌ای از کمپین‌های تبلیغاتی موفق است که با انتخاب درست محتوا و داستان‌سرایی مناسب، توانست علاوه بر افزایش نرخ درگیری مخاطب، آگاهی از برند خود را بهبود بخشد. شرکت تبلیغاتی مات از طریق تیم متخصصان حرفه‌ای و ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در اجرای کمپین‌های تبلیغاتی موفق از طراحی تا پیاده‌سازی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1398 ساعت: 17:33

شاید بارها پیش آمده باشد که برای پیدا کردن محصول یا کالایی، منطقه جغرافیایی‌تان را نیز در ادامه عبارتی که برای  جستجوی تایپ کرده‌اید، آورده باشید: “کلینیک دامپزشکی در مرکز تهران، نزدیک‌ترین موسسه یوگا به من، رستوران‌های لوکس در شمال تهران و …”.  در این مدل، موتورهای جستجو دقیقا پیشنهاداتی را ارائه می‌دهند که بر اساس موقعیت مکانی مرتب شده‌اند. این مثال دقیقا همان چیزی است که در این بلاگ قصد داریم به آن بپردازیم: سئوی محلی یا Local SEO.

سئوی محلی شاخه‌ای از سئو است که روی بهینه‌سازی وب‌سایت‌ها تمرکز می‌کند تا در نتایج جستجوهای محلی ظاهر شوند. در واقع سئو محلی به کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ این امکان را می‌دهد تا به کمک آی پی و ردیابی موقعیت مکانی، مشتریان بالقوه محلی را شناسایی کنند و محصولات و خدمات‌شان را دقیقا در زمانی که آن‌ها به صورت آنلاین به دنبال محصول یا خدمت هستند، معرفی کنند. یکی از ساده‌ترین و در دسترس‌ترین ابزارها، وب‌سایت‌ها هستند که از طریق آن‌ها می‌توانید مخاطبان وسیعی را هدف‌گیری کنید؛ به خاطر داشته باشید که اگر مخاطبان هدف‌گیری شده، به موقعیت مکانی کسب‌وکارتان نزدیک هستند، باید به یک سری از نکات توجه بیشتری داشته باشید تا بتوانید برآیند مطلوب را از نتیجه جستجوی آنها دریافت کنید: اما در این بلاگ قصد داریم به مزایای سئوی محلی بپردازیم و در بلاگ‌های آینده، حتما به مرور این نکات مهم خواهیم پرداخت.

مزایای استفاده از Local SEO یا سئو محلی

اثرگذاری طولانی مدت

یکی از مزایای قابل توجه سئوی محلی، نیاز به صرف بودجه کم‌تر و دریافت نتیجه بهتر به نسبت تبلیغات است. در واقع با سرمایه‌گذاری روی سئوی محلی می‌توانید از اثرات مثبت آن در آینده نیز اطمینان داشته باشید؛ چراکه سئوی محلی به نسبت اثرگذاری طولانی‌تری دارد. همین موضوع در نهایت تجربه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کند و تا حدودی دست کسب‌وکارهای کوچک را نیز برای صرف بودجه باز می‌گذارد.

هدایت مشتری به قیف فروش

در ادامه مزیت “اثرگذاری طولانی” یکی دیگر از مزایایی که برای سئوی محلی و به‌طور کلی سئو می‌توان به آن اشاره کرد، مواجهه ساختن مخاطب با چیزی است که او مشخصا برای آن دست به جستجو زده. در واقع سئو این امکان را فراهم می‌کند تا مشتریان بالقوه را به سمت قیف فروش هدایت کنیم. در صورتی که در بحث تبلیغات ما صرفا به تبلیغات می‌پردازیم تا مخاطبی که به دنبال محصول یا خدمت ما نیست را نیز مورد خطاب قرار بدهیم.

یکی دیگر از مزایای سئوی محلی، این است که گوگل امکان جای‌گیری کسب‌وکار شما را در موقعیت‌های مختلف فراهم می‌کند. یکی از موقعیت‌هایی که سئوی محلی ممکن است کسب‌وکار شما را در آنجا قرار بدهد، در نتایج جستجوی ارگانیک گوگل است. گوگل معمولا از یک الگورتیم مشخص  و در عین‌حال پیچیده‌ای برای رتبه‌بندی محتوایی که بیشترین ارتباط را دارد، استفاده می‌کند. این رتبه‌بندی به مخاطبان کمک می‌کند تا دقیقا به نتیجه‌ای که با تمایلات و احتیاجات‌شان هماهنگی دارد، دست پیدا کنند.

نمایش کسب‌وکارتان در

در صورتی که از استراتژی‌هایی برای سئوی محلی استفاده می‌کنید باید بدانید که موقعیت دیگری که گوگل برای شما در نظر گرفته است، Google Maps می‌باشد. نمایش کسب‌وکارها در نقشه گوگل می‌تواند نقش مهمی را برای کسب‌وکارها بازی کند؛ پیدا کردن شما در نقشه گوگل برای کاربرانی که معمولا جستجوهای‌شان را با گوشی موبایل انجام می‌دهند موضوع بسیار مهمی است. در نتیجه‌های ظاهر شده در قالب  Google Maps گزینه‌هایی مثل برقراری تماس، نظرات دیگران و آدرس را می‌توانید مشاهده کنید.

مد نظر داشتن تمایلات مشتریان

از دیگر مزایای استفاده از سئوی محلی، امکان مد نظر داشتن قصد و نیت مشتریان است. یکی از ابزارهای کاربردی جهت نفع بردن از این مزیت، استفاده از پروفایل بیزنسی گوگل یا همان Google My Business است. بعد از ایجاد پروفایل بیزنسی گوگل برای کسب‌وکارتان، می‌توانید عبارات استفاده شده کاربران، به هنگام جستجوی کسب و کارتان را مشاهده کنید. Insight پروفایل‌تان قسمتی است که اطلاعات ذخیره شده را در آن می‌توانید بررسی کنید.

در این بلاگ قصد داشتیم که با بیشترین جزئیات شما را با سئوی محلی و مزایای استفاده از آن آشنا کنیم. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر و تدوین استراتژی‌های مناسب با ماهیت کسب‌وکارتان می‌توانید با ما، آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تماس برقرار کنید

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 26 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:03

با توجه به اهمیت و کاربرد فراوان این کلیدواژه‌ها، یکی از راه‌های استراتژیک جهت بهینه‌سازی موتورهای جستجو(SEO)، بهینه‌سازی وب‌سایت بر اساس کلمات کلیدی پرسشی است. در این مقاله سعی داریم شما را با نحوه‌ی پاسخ گوگل به عبارات آشنا کرده و به نکاتی درباره‌ی بهینه‌سازی وب‌سایت بر اساس این عبارات پرسشی اشاره کنیم.

جستجوی معنایی یا Semantic Search چیست و چه ارتباطی با عبارات پرسشی دارد؟

در جستجوی معنایی یا جستجو به کمک عبارات کامل و مفهومی، موتورهای جستجو تلاش می‌کنند تا بهترین نتیجه را با دریافتن قصد، نیت یا هدف کاربر از جستجو، منطق پنهان شده در آن عبارت و ارتباط معنایی میان کلمات موجود در عبارت نمایش دهند. به روز‌رسانی الگوریتم Google Hummingbird در سال ۲۰۱۳، گوگل را به موتور جستجویی سریع‌تر و دقیق‌تر در رابطه با جستجوی معنایی تبدیل کرده‌است.

انواع عبارات پرسشی که گوگل به آن‌ها پاسخ می‌دهد

امروزه گوگل را می‌توان علاوه بر موتور جستجو، یک موتور پاسخگو نامید، چرا که علاوه بر استفاد از الگوریتم مخصوص، از قابلیت‌های زیادی مانند هوش مصنوعی و جستجوی صوتی در حوزه‌ی جستجوی عبارات معنایی بهره‌مند است و آن را به یک همراه هوشمند و پرسرعت در جستجو تبدیل کرده است. در همین راستا فرصت مناسبی برای وب‌سایت‌هایی که حاوی اطلاعات ارزشمند و ساختاریافته‌ای هستند به‌وجود آمده تا بتوانند رتبه‌ی بالاتری در نتایج جستجو را از آن خود کنند. در ادامه به مهم‌ترین نوع عبارات پرسشی که گوگل در Answer Box به آن‌ها پاسخ می‌‌دهد اشاره خواهیم کرد:

1.پرسش‌هایی با پاسخ مستقیمDirect Answer Questions (DAQ)

افرادی که در جستجو از عبارات پرسشی مانند چه چیزی، چه کسی، چه زمان، کجا و … ، استفاده می‌کنند غالباً قصد دارند یک پاسخ مستقیم و نسبتاً کوتاه دریافت کنند. کوگل نیز در این حالت با استفاده از تکنولوژی جستجوی معنایی، قصد و نیت کاربر را به خوبی تشخیص می‌دهد. برای مثال، سوال “مخترع تلفن چه کسی است؟” را با نمایش کلمه‌ی “الکساندر گراهام بل” در نتایج جستجو مشخص خواهد کرد.

2.پرسش‌هایی با پاسخ کوتاه Short Answer Questions (SAQ)

برخی عبارات پرسشی نیازمند جواب‌های نسبتاً کامل‌تری هستند. این عبارات اغلب با کلماتی مانند آیا، چرا و … شروع می‌شوند. برای مثال، پاسخ سوال “چرا زمین‌لرزه اتفاق می‌افتد؟” می‌تواند نسبتاً کوتاه، درباره‌ی حرکات پوسته‌ی زمین در نتایج جستجو ظاهر شود.

3.پرسش‌هایی با پاسخ طولانی Long Answer Questions (LAQ)

هنگامی ‌که قصد و نیت کاربر یادگیری مطلب یا فرآیندی خاص باشد، پاسخ این پرسش‌ها به صورت فرآیندهای آموزشی مرحله به مرحله ظاهر می‌شوند. برای مثال، آشنایی با نحوه‌ی پختن انواع غذا، در این دسته قرار می‌گیرد.

راه‌های افزایش رتبه صفحه با توجه به عبارات پرسشی

ابزار و روش‌های بسیاری برای یافتن بهترین کلمات کلیدی جهت بهینه‌سازی موتورهای جستجو (SEO) وجود دارند. برای این کار باید با توجه به کلید واژه‌های اصلی خود، کلمات کلیدی پرسشی را یافته و سپس بر اساس معیارهایی مانند میزان جستجو، اهمیت آن‌ها را تخمین بزنید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای DAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ مستقیم موارد زیر را بهینه کنید:

  • پاسخ پرسش را در ابتدای متن و ترجیحا اولین جمله بیان کنید.
  • متن سوال را تا حد امکان به طور کامل در جواب بگنجانید.
  • پس از پاسخ مستقیم، در ادامه به شرح و بسط پاسخ بپردازید.
  • در صورت امکان، در همات حوزه محتوای باکیفیت و یکتای بیش‌تری تولید کنید تا از نظر گوگل منبعی قابل اعتماد شناخته شوید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای SAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ کوتاه لازم است موارد زیر را رعایت کنید:

  • ترجیحاً متن را به صورت پرسش و پاسخ بنویسید، به گونه‌ای که پرسش اصلی به عنوان تیتر آن پاراگراف نوشته شود.
  • نوع کلمات و لحن محتوا باید به گونه‌ای باشد که فهم آن برای مخاطب عام بسیار ساده بوده و بتواند راحت و روان آن را بخواند.
  • می‌توانید با توجه به سوالات مورد نظر خود، به طور اختصاصی صفحه‌‌ای را به پرسش و پاسخ اختصاص دهید.

چگونه رتبه‌ی صفحه را برای LAQ ارتقاء دهید؟

برای افزایش رتبه صفحه بر اساس پرسش‌های دارای پاسخ طولانی لازم است موارد زیر را رعایت کنید:

  • استفاده از ویدیوهای آموزشی در راستای پاسخ به سوالاتی که نیاز به جواب‌های طولانی دارند، کمک زیادی به سئو می‌کند.
  • تولید محتوای متنی آموزشی و مرحله به مرحله در رابطه با موضوع مورد نظر ترافیک بسیاری را به وب‌سایت شما روانه می‌کند.
  • برخی سوالات می‌توانند با استفاده از لیست‌ها پاسخ داده شوند.
  • علاوه بر روان بودن متن، نکات برجسته و مهم متن را مشخص کرده و ترجیحاً عنوانی مجزا برای آن قسمت در نظر بگیرید.
  • یکی از نکات مهم این است که عنوان اصلی محتوا، علاوه بر جذابیت باید به پرسش مورد نظر کاربر بسیار شبیه باشد.
  • از تصاویر، نمودارها و اینفوگرافی‌‌ها جهت جذابیت بیش‌تر محتوای آموزشی برای کاربران استفاده کنید.

بهینه‌سازی کلمات کلیدی پرسشی، یکی از جدیدترین روش‌هایی است که می‌تواند در سال 2019 راهکاری موثر در بهینه‌سازی موتورهای جستجو باشد. آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان، به کمک تیم‌های طراحی و توسعه وب‌سایت و تولید محتوای خود، کسب و کار شما را  در راستای بهینه‌سازی موتورهای جستجو یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 25 ارديبهشت 1398 ساعت: 17:13

در مقاله‌ی قبل با تعریف ارزش ویژه‌ی برند و همچنین شاخص‌های ارزیابی ارزش ویژه برند بر اساس (مدلBAV (Brand Asset Valuator آشنا شدید. ارزش ویژه‌ی یک برند، مجموعه عواملی است که باعث می‌شود یک برند در ذهن مشتری مثبت، متمایز و مطلوب جلوه کرده و به همان دلیل آن برند را به رقبا ترجیح دهد. ارزش ویژه‌ی برند بر اساس مدل BAV با اندازه‌گیری 4 عامل تمایز، ارتباط، کیفیت ادراک شده و دانش سنجیده می‌شود. همچنین با دو مفهوم قدرت برند و رفعت برند آشنا شدید: ترکیب دو شاخص تمایز و میزان ارتباط، میزان “قدرت برند” یا Brand Strength را تعیین می‌کند که شاخص مهمی برای پیش‌بینی عملکرد آتی و پتانسیل‌های رشد و ارزش‌آفرینی آن برند در آینده است. برآیند دو شاخص اعتبار برند و دانش مشتری از برند، رفعت برند یا Brand Stature را می‌سازد. رفعت برند، حاصل عملکرد گذشته‌ی برندینگ بوده و درجه‌ی اعتبار، پذیرش، شهرت و وفاداری به برند را نشان می‌دهد.

اکنون در این مقاله به تحلیل مدل BAV می‌پردازیم.

تحلیل مدل BAV

بر اساس مدل BAV برای ارزیابی قدرت و رفعت برند باید اثرات شاخص‌های تمایز و ارتباط، هم‌چنین اعتبار و دانش بر یکدیگر بررسی شود.

  • اگر تمایز بیش‌تر از ارتباط باشد: متمایز بودن یک برند سبب جلب مخاطبان به سمت آن شده تا بخواهند محصولات یا خدمات آن برند را امتحان کنند و میزان ارتباط آن را با معیارهای شخصی خود بسنجند.
  • اگر ارتباط بیش‌تر از تمایز باشد: در این حالت برند در مقایسه با رقبا، محصولات یا خدمات متمایزی عرضه نمی‌کند، بلکه صرفاً به علت تناسب با نیازها و درآمد مشتری و عواملی از این دست خریداری می‌شود.
  • اگر اعتبار و کیفیت ادراک شده از دانش بیش‌تر باشد: تصمیمات مشتری بیش‌تر بر اساس احساسات و وفاداری خود نسبت به برند خواهد بود.
  • اگر دانش از کیفیت ادراک شده بیش‌تر باشد: در این حالت ممکن است مشتری تصور کند همه چیز و خصوصاً نکات منفی را در مورد برند و محصولات و خدمات آن می‌داند و دیگر نیازی به آگاهی بیش‌تر ندارد. در نتیجه ممکن است پیش‌قضاوت‌های نادرستی درباره‌ی محصولات یا خدمات جدید آن برند داشته باشد.

    جایگاه 1 : برندهای نوظهور

    در این بخش، هر دو شاخص قدرت و رفعت برند در کم‌ترین میزان خود قرار دارند. معمولاً برندهای نوظهور و یا برندهای قدیمی و بدون فعالیت متمرکز در این قسمت قرار می‌گیرند. برندهایی که در این قسمت قرار دارند باید برای افزایش قدرت برند خود تلاش کنند تا به ربع دوم راه پیدا کنند.

    جایگاه 2 : برندهای موجود در  Nicheبا پتانسیل رشد بالا

    برندها در ابتدای مسیر برای رشد خود با بالا بردن تمایز و میزان ارتباط، سعی در افزایش قدرت برند دارند. در این حالت ممکن است جهت افزایش آگاهی از برند و خلق ارزش برای مشتریان از نیچ مارکتینگ(Niche Marketing)  استفاده کنند. برای این منظور، گروهی خاصی از مخاطبان را هدف قرار داده و بخش خاصی از بازار را متناسب با آنان انتخاب می‌کنند. این برندها مایلند استراتژی ثبات را در این جایگاه دنبال نمایند. اما برندهایی که بازار هدف گسترده‌ای دارند، در حال شناسایی پتانسیل‌های رشد خود برای ورود به بخش رهبری بازار بوده و در این راستا برای افزایش رفعت برند (Brand Stature) تلاش می‌کنند.

    جایگاه 3 : برندهای رهبر

    برندهایی که هم قدرت و هم رفعت بالایی دارند، رهبر بازار هستند. سودآوری و نرخ بازگشت سرمایه برای برندها در این قسمت بسیار بالا بوده و پتانسیل بالایی نیز برای رشد و پیشرفت در آینده دارند. آن‌ها در تلاش اند با پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک برند، جایگاه خود را در رهبری بازار حفظ کرده و ارتقاء دهند.

    جایگاه 4: برندهایی با بازار انبوه (Mass Market)

    با وجود میزان رفعت بالا، شاخص تمایز در برندهای موجود این قسمت، در حال کاهش بوده و رفته رفته از جایگاه رهبری بازار خارج خواهند شد. برند ها در این شرایط می‌توانند با تولید انبوه محصول فعلی، طیف گسترده‌ای از بازار را از آن خود کنند. اگرچه این شرایط دوام چندانی نخواهد داشت.

    جایگاه 5: برندهای در حال نزول

    برندهایی که قدرت کمتر و یا به عبارتی تمایز پایین و میزان ارتباط کمتری دارند، در این ناحیه قرار گرفته‌اند. در این مرحله برندها بسیار آسیب‌پذیر هستند و با چالش از دست دادن مشتریان وفادار و مشتریان بالقوه‌ی خود روبه‌رو خواهند بود. در صورتی‌که برندها در این مرحله استراتژی‌های لازم را برای بالا بردن تمایز و میزان ارتباط خود به کار نگیرند، با خطر جدی حذف از بازار رقابتی مواجه خواهند شد.

     

    شما می‌توانید با برآورد کردن میزان 4 شاخص تمایز، ارتباط، کیفیت ادراک شده و دانش و همبستگی میان آن‌ها، قدرت برند و رفعت برند خود را سنجیده و با محاسبه‌ی ارزش ویژه‌ی برند بر اساس مدل BAV، جایگاه برند و سایر رقبا را بر اساس این مدل تحلیل کنید. سپس با توجه به نتیجه‌ی این تحلیل، بهترین استراتژی‌ را جهت ورود به به بخش‌های تازه‌ی بازار یا بهبود جایگاه برند انتخاب کرده و اجرا کنید. تیم حرفه‌ای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان همواره آماده‌ی ارائه‌ی راهکارهای استراتژیک برندینگ به کسب و کار شماست.

  • منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 25 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:54

ارزش ویژه‌ی یک برند، مجموعه عواملی است که باعث می‌شود یک برند در ذهن مشتری مثبت، متمایز و مطلوب جلوه کرده و به همان دلیل آن برند را از میان دیگر برندهای موجود انتخاب کند.

ارزش ویژه برند، نه تنها بر دیدگاه، احساس و عملکرد مشتریان در ارتباط با برند تاثیرگذار است، بلکه در قیمت محصولات یا خدمات، سهم بازار و سود حاصل از برند، منعکس می‌شود. ارزش ویژه برند یکی از دارایی‌های مهم سازمان است که علاوه بر ارزش مادی، ارزش روانشناختی نیز دارد.

ارزش ویژه برند، ماحصل فعالیت‌های مختلف بازاریابی و برندینگ انجام شده روی محصولات یا خدمات است. اگرچه اندازه‌گیری دقیق ارزش ویژه برند یا ارزش فعالیت‌های بازاریابی ممکن نیست، اما مدل‌هایی به این منظور طراحی شده و در برندینگ کاربرد دارند. یکی از این مدل‌ها، مدل ارزیاب دارایی برند یا BAV (Brand Asset Valuator) است. مدل BAV در اثر یکی از گسترده‌ترین برنامه‌های تحقیقاتی در زمینه‌ی برندینگ تدوین شده است. برای طراحی این مدل با بیش از صدهزار نفر به عنوان مشتری از ۳۲ کشور جهان مصاحبه شده و اطلاعات مربوط به سیزده هزار برند جمع‌آوری شده است. مدل BAV یک برند با جمع‌آوری دیدگاه‌های مشتریان آن برند، طبق 4 شاخص زیر معرفی می‌شود:

1. تمایز (Differentiation)

وجود یک ویژگی متمایز کننده در هر برند، عاملی جدانشدنی از آن بوده و در شروع برندینگ الزامی است. تمایز به ما نشان می‌دهد که برند تا چه میزان در ذهن افراد نسبت به دیگر رقبا متفاوت جلوه می‌کند؟ برای دانستن میزان تمایز برندتان، بهتر است با تحلیل بازخوردهای مشتریان دریابید در صورت لزوم تا چه حد برند شما را به یاد می‌آورند؟ آیا میان محصولات دیگر قادرند محصول شما را به سادگی تشخیص دهند؟ از نظر آنان چرا محصول یا خدمت شما متفاوت جلوه می‌کند؟

بر اساس نتایج به دست‌ آمده از مدل BAV معمولا هرچه سابقه‌ی یک برند افزایش می‌یابد، ویژگی‌های متمایز کننده‌ی آن کاهش یافته و در واقع اثر تمایز کمرنگ‌تر می‌شود. این در حالیست که عدم تمایز با رقبا می‌تواند به عنوان زنگ خطری برای بقا یا رشد آن برند باشد.

2. ارتباط (Relevance)

میزان ارتباط برند، به این معناست که برند شما تا چه میزان برای مشتریان مناسب است؟ آیا مشتریان مایلند محصولات یا خدمات شما را خریداری کنند؟ آیا این محصولات با ابعاد مختلف نیازهای مشتریان تطابق دارد؟ قیمت‌گذاری برند شما تا چه میزان با کیفیت محصولات و توانایی خرید مشتریان متناسب است؟ برای دریافتن میزان ارتباط برند می‌توانید از مشتریان خود بپرسید تا چه حد مایلند مطابق با معیارهای خود از محصولات شما خریداری کنند؟

طبق مدل BAV میان تمایز برند با ارتباط آن همبستگی وجود داشته و ترکیب این دو می‌تواند تضمین کننده‌ی موفقیت یک برند باشد.

3. اعتبار یا کیفیت ادراک شده

این عامل نشان می‌دهد یک برند تا چه میزان در ذهن مشتریان اعتبار و ارزش دارد و مشتری تا چه حد آن برند را باکیفیت می‌داند. به عبارتی دیگر، کیفیت و شهرت برند، دو عامل مهمی هستند که بر واکنش مشتریان نسبت به فعالیت‌های برندسازی تاثیر می‌گذارند.

مدل BAV با نشان دادن فرصت‌های موجود، راه‌های افزایش کیفیت ادراک شده را ردیابی کرده و به شما در مدیریت و جهت‌دهی ادراکات مشتریان کمک می‌کند.

4. دانش (Knowledge)

میزان دانش مشتری به معنای میزان عمق آگاهی مشتری از برند، درک وی از هویت برند و به طور کلی آشنایی با برند و محصولات آن است.  فعالیت‌های استراتژیک برندینگ، امکان بهره‌مند شدن از دانش صحیح را برای مشتریان فراهم می‌کنند. طبق مدل BAV، اگر  یک برند متمایز بوده و با پرسونای مخاطب خود مرتبط باشد، می‌تواند احساس قوی‌تری در مشتری نسبت به برند ایجاد کند و در نتیجه، شناخت و دانش صحیحی از برند به مشتری انتقال پیدا خواهد کرد.

ترکیب دو شاخص تمایز و میزان ارتباط، میزان “قدرت برند” یا Brand Strength را تعیین می‌کنند. قدرت برند، شاخص مهمی برای پیش‌بینی عملکرد، ارزش آتی و پتانسیل‌های رشد آن برند در آینده است. داشتن یک ویژگی متمایز و مرتبط و به عبارتی دیگر، افزایش قدرت برند جهت بقا میان رقبا، یکی از چالش‌های اصلی هر برند و شاخصی برای سنجش میزان موفقیت آن است.

ترکیب دو شاخص اعتبار ادراک شده برند و دانش مشتری از برند، رفعت برند یا Brand Stature را می‌سازد. رفعت برند، ماحصل عملکرد گذشته‌ی برندینگ است. رفعت برند بیانگر درجه‌ی اعتبار، پذیرش، شهرت و وفاداری به برند در گذشته است.

تا کنون با شاخص‌های مدل BAV آشنا شدید. جهت ارزیابی ارزش ویژه‌ی برند بر اساس این 4 شاخص، در مقاله‌ی بعدی با ما همراه باشید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 23 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:38

Artificial Intelligence, AI یا همان هوش مصنوعی پدیده‌ای نو ظهور است که در کنار آن از واژه “انقلاب” بسیار استفاده می‌شود. هوش مصنوعی یکی از ترندهایی است که قصد داریم در این بلاگ به آن بپردازیم. در ابتدا بهتر است به خاطر داشته باشیم که AI توانایی زیادی در اثرگذاری روی آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ دارد و به طور کلی‌تر می‌تواند ماهیت استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ را تحت تاثیر قرار بدهد.

گذر زمان، مزایای هوش مصنوعی را برای کسب‌وکارها پررنگ‌تر می‌کند و به آن‌ها این جرات را می‌دهد تا به دنبال آن بروند و فرصت‌های جدیدتری را تجربه کنند. اگر به این موضوع علاقه‌مند بوده باشید حتما رد پای آن را در موضوعاتی چون   Inteet  of Things (IOT) یا اینترنت اشیاء، کلان داده‌ها یا Big Data دیده‌اید. با گذر از این موضوعات، حالا نوبت به دیجیتال مارکتینگ رسیده است. از تاثیرات AI در فضای دیجیتال مارکتینگ می‌توانیم به انتخاب درست مخاطبان هدف، بهبود تجربه مشتری، افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) و … اشاره کرد. در ادامه به صورت مفصل‌تر به مزایای استفاده از هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ می‌پردازیم.  Benefits

بهبود تجربه مخاطب

ایجاد یک تجربه خوب در مخاطب، کمک می‌کند تا مشتری را به بازگشت دوباره به سمت وب‌سایت‌تان ترغیب کنید؛ با این شرط که طراحی وب‌سایت برای هر فرد شخصی‌سازی شده باشد و همچنین استفاده از آن برای مخاطب آسان‌تر و به صورت کلی پروسه موتورهای جستجو نیز هوشمندانه‌تر باشد. در این مقطع AI کمک می‌کند تا رفتارها، تصمیمات و پرسونای مخاطب را پیش‌بینی کنید و  فرآیند جستجوی مشتری در موتورهای جستجو را مدنظر قرار بدهید. این موارد، همگی کمک می‌کنند تا بتوانید تجربه بهتری را برای مشتریان‌تان رقم بزنید و در نهایت به کمک اطلاعات به دست آمده، در قبال مشکلاتی که ممکن است در آینده با آن‌ها مواجه شوید آمادگی لازم را داشته باشید.

پاسخ‌دهی سریع

در دنیای دیجیتال، یکی از مهم‌ترین فاکتورها برای مشتری دریافت یک عکس‌‌العمل و پاسخ‌ سریع و داشتن یک تجربه مثبت است. چت بات‌ (Chat Bot) نرم‌افزاری است که به شما برای پاسخ‌دهی سریع‌تر به مشتری کمک می‌کند و در نهایت تجربه‌ای که او انتظارش را داشته، برایش فراهم می‌کند. یکی از قابلیت‌های چت بات این است که می‌توانند در لحظه به سوالات ساده مشتریان پاسخ بدهند، درخواست‌ها را مورد بررسی قرار بدهند و آن‌ها را برآورده کنند. کمک‌رسانی 24 ساعته از مزایای این چت‌بات‌ها است. کاهش زمان انتظار مشتریان و افزایش رضایت کلی آن‌ها، از دیگر مزایای چت‌بات‌ها در هوش مصنوعی است.

پیش بینی رفتار مشتری

یکی از برجسته‌ترین مزایای هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ، جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به رفتار مشتریان از طریق اینترنت است. علاوه‌بر این، AI این قابلیت را دارد تا رفتار کاربران فعلی و همچنین کاربران جدید را به کمک سیستم‌های مدیریت داده (Data Management Platforms) یا (DMP) پیش‌بینی کند. بررسی و پیش‌بینی رفتار مشتری در فضای اینترنت و پروفایل‌های شخصی این امکان را می‌دهد تا بتوان مشتریان بالقوه را بهتر انتخاب کرد و مسیر راحت‌تری را برای ورود آن‌ها به قیف ‌فروش طی کرد.

انتخاب درست مخاطبان هدف

دستیابی به مخاطبان درست با افزایش ارزش و اعتبار برندتان رابطه مستقیم دارد. در این وضعیت Data Mining به کمک شما می‌آید و این امکان را می‌دهد تا مخاطب هدف‌تان را به درستی شناسایی و بخش‌بندی کنید. علاوه بر این همانطور که در مورد قبل نیز اشاره کردیم، بررسی رفتار مشتری و تفسیر داده‌های مربوط به او این امکان را ایجاد می‌کند تا مخاطب هدف‌مان را به درستی شناسایی و انتخاب کنیم. همراهی هوش مصنوعی با دیجیتال مارکتینگ نیز امکان دستیابی به مخاطب هدف مناسب را بر اساس علائق و مشخصه‌های دموگرافی مثل جنسیت، سن، تحصیلات، درآمد و … افزایش می‌دهد.

به‌طور کلی می‌توان گفت که بازاریابی فرآیندی مداوم و متغیر است که کسب‌وکارها بر آن می‌دارد تا برای بقا، نسبت به چالش‌های پیش‌رو آمادگی بیشتری داشته باشند. هوش مصنوعی یا AI نیز روزانه در حال پیشرفت است اما با این حال به کارگیری آن در استراتژی‌ها، به آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ کمک می‌کند تا بتوانند راحت‌تر از چالش‌های پیش رو عبور کنند و تجربه بهتری را برای مشتریان‌شان به ارمغان بیاورند. همچنین تمام هدف هوش مصنوعی بهبود استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال است و تلاش می‌کند تا به بینش مخاطبان نسبت به کسب‌‍وکارها ارزش بدهد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 22 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:41

در دنیای کسب‌و‌کار کنونی، تبلیغات به حوزه‌ای بدون مرز تبدیل شده است. امروزه تبلیغات و اطلاع رسانی پیرامون برندهای مختلف تنها به رسانه‌های اجتماعی و روش‌های سنتی محدود نمی‌شود. بسته‌بندی محصول یکی از گزینه‌های پیش روی برندها برای پیشبرد اهداف و استراتژی‌های بازاریابی است. در این بلاگ قصد داریم به بررسی نقش بسته‌بندی در پیشبرد استراتژی‌های تبلیغاتی بپردازیم.

اهمیت بسته‌بندی در تبلیغات

امروزه بسته‌بندی (Packaging) محصول صرفا برای حفاظت از آسیب‌دیدگی و حمل و نقل آسان تا رسیدن به مصرف‌کننده نهایی، صورت نمی‌پذیرد؛ بلکه به عنوان یک ابزار تبلیغاتی به کار گرفته می‌شوند. بسته‌بندی‌هایی با طراحی خلاقانه، منحصر به فرد و چشم‌نواز و در عین حال دوست‌دار محیط‌زیست، فروش محصول را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهند. در ادبیات بازاریابی، از لحظه اول حقیقت به زمانی تعبیر می‌شود که مشتری، محصول مورد نظر خود را یافته و تصمیم به خرید می‌گیرد. بسته‌بندی و شکل ظاهری محصول، بیشترین اهمیت را در این لحظه ایفا می‌نماید. افراد با دیدن بسته‌بندی‌های خلاقانه و جدید در حین بازدید از فروشگاه، ممکن است اقدام به خرید محصولاتی کنند که در لیست خریدشان نبوده یا قصد تهیه‌اش را نداشته‌اند.

فاکتورهای موثر در طراحی بسته‌بندی

از آنجا که تقریبا 70 درصد از تصمیمات خرید در لحظه و محل خرید صورت می‌پذیرد، بسته‌بندی محصول عامل مهمی در تغییر تصمیم خریداران و میزان فروش محصولات می‌باشد. عواملی که می‌بایستی در طراحی بسته‌بندی محصولات مدنظر قرار بگیرند عبارتند از:

جذابیت

بسته‌بندی‌های جذاب، جدید و منحصر به فرد، توجه مشتری را به خود جلب می‌کنند. به همین دلیل شناسایی پرسونای مخاطب و توجه به فاکتورهای زیبایی شناسی نقش موثری در طراحی بسته‌بندی دارد. جذب مشتریان جدید و ترغیب آنها به خرید محصول در عین حفظ مشتریان فعلی، برای تمامی بنگاه‌های کسب‌و‌کار حائز اهمیت است. به همین دلیل بسته‌بندی‌های خلاقانه و جذاب، شرایط را برای افزایش مشتریان جدید، هموارتر می‌سازد.

مرتبط بودن

بسته‌بندی محصول شما می‌بایستی با شرایط و ویژگی‌های محصول و محیط کسب‌و‌کار شما کاملا متناسب و مرتبط باشد. از آنجا که بسته‌بندی، اولین مرجع شناسایی محصول است، می‌بایستی تمامی اطلاعات موردنیاز مشتری را در بر داشته باشد. تغییرات سریعی که درمحیط کسب‌و‌کار کنونی به دلیل تکنولوژی و بین المللی شدن رخ می‌دهد، می‌باید در بسته‌بندی محصولات شما نیز لحاظ گردد. به عبارت دیگر در حین انتخاب نوع محصول، وضعیت رقبا، قیمت، کیفیت، محیط جغرافیایی، مدت انقضا و ویژگی‌های منحصر به فرد محصولتان را مدنظر قرار دهید. باز شدن آسان، حفظ تازگی محصول و حمل و نقل آسان از نکاتی هستند که در طراحی محصول مدنظر قرار داده می‌شوند.

انطباق

بسته‌بندی می‌بایستی با هویت برند و استراتژی‌های بازاریابی شما منطبق باشد. بدین صورت قادر خواهید بود به خریدار محصول، سایر محصولات و کالاهای برند خود را پیشنهاد داده و میزان فروش آنها را نیز افزایش دهید.در دنیای کسب‌وکارها، هر یک از برندها دارای شخصیت منحصر به فرد خود هستند. تصمیم به خرید یک محصول یا خدمت، وابستگی زیادی به نحوه برندسازی احساسی و جایگاه هر برند در ذهن مشتری دارد. در این میان بسته‌بندی محصول، ابزاری ساده و در دسترس است که با برقراری ارتباط قوی با مشتری در نقطه خرید، می‌تواند بر میزان فروش و نوع برندسازی تاثیرگذار باشد. آژانس تبلیغاتی مات با ارائه طیف وسیعی از خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در طراحی و اجرای استراتژی‌های خلاقانه تبلیغاتی، تثبیت برند در ذهن مصرف‌کننده و سیستم یکپارچه بازاریابی، یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 ساعت: 16:27

آیا تا کنون از خود پرسیده‌اید چه چیزی کسب و کار شما را از دیگران متمایز می‌کند؟ بسیاری از کمپین‌های موفق بازاریابی در یک نقطه با هم اشتراک دارند و آن چیزی نیست جز یک “برند موفق” ! حتی برخی برندها به حدی معروف می‌شوند که افراد نام آن‌ها را به جای خود محصول به کار می‌برند. برای مثال ممکن است بسیاری از افراد به جای واژه‌ی دستمال کاغذی از کلمه‌ی “کلینکس” یا به جای واژه‌ی مایع ظرفشویی از “ریکا” استفاده کنند که هر دو از برندهای معروف هستند. برخی دیگر از برندها توسط افراد به عنوان معیاری استاندارد برای سنجش کیفیت دیگر محصولات مشابه رقیب آن استفاده می‌شوند. مثلاً اغلب افراد کیفیت یک نوشابه را با کوکاکولا مقایسه می‌کنند.

یکی از اولویت‌ها و اهداف اصلی هر کسب و کار از برندینگ، تبدیل شدن به یک برند موفق و ماندگار است. چرا که یک برند قوی و موفق جایگاهی امن در ذهن مخاطبان دارد و این اعتماد باعث وفاداری مشتریان و در نهایت افزایش نرخ بازگشت سرمایه برای کسب و کارها می‌شود. تنها یک راه اصلی برای اطمینان از اثربخش بودن برندینگ وجود دارد و آن چیزی نیست جز استراتژی جایگاه‌یابی برند!

استراتژی جایگاه‌یابی برند یا Brand Positioning چیست؟

جایگاه‌یابی یک مفهوم انقلابی در برندسازی است که در سال ۱۹۸۱ توسط ال رایز و جک تراوت مطرح شد. از دید آنان جایگاه‌یابی پشتیبان هر برند اثربخش است و مانند یک چارچوب، به استراتژی برندینگ سازمان‌ها جهت می‌دهد. جایگاه‌یابی برند بر آمیخته‌ی بازاریابی (قیمت، محصول، ترویج و توزیع) اثرگذار است و به آن‌ها شکل می‌دهد. جایگاه‌یابی برند چیزی فراتر از طراحی لوگو یا یک شعار تبلیغاتی است. جایگاه‌یابی فرآیندی استراتژیک برای متمایز نشان دادن برند شما نسبت به رقبا در ذهن مشتریان است و طی آن برند شما ارزش و جایگاه خود را در ذهن و قلب مشتریان می‌یابد. به عبارتی دیگر، ادراک مشتریان از یک برند، میزان علاقه، اعتماد و تمایز برند در ذهن آنان ناشی از جایگاه‌یابی برند است.

در ادامه به معرفی 5 گام موثر در تدوین استراتژی موفق جایگاه‌یابی برند می‌پردازیم.

5 گام موثر در تدوین استراتژی جایگاه‌یابی برند

گام اول: جایگاه فعلی برند خود را تعیین کنید.

در این گام باید بدانید که چه میزان محصول/ خدمت خود را به عنوان محصولی متفاوت به بازار معرفی کرده‌اید؟ لحن و پرسونای برند شما تا چه میزان از دید مخاطبان متمایز، خلاق و قابل اعتماد جلوه می‌کند؟

برای این کار باید شناخت صحیحی از بازار و پرسونای مخاطبان هدف پیدا کرده، ارزش‌ها، ماموریت سازمان، نقاط تمایز، لحن و هویت برند خود را تعریف کنید. سپس جایگاه فعلی برند خود را با ارزیابی این نتایج تعیین‌ نمایید.

گام دوم: رقبا را تحلیل کنید.

تحقیقات بازار، بازخوردهای مخاطبان و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش موثری در یافتن رقبای‌تان داشته‌باشند. پس از یافتن رقبا نوبت به تحلیل فعالیت‌ها و عملکرد آن‌ها خواهد رسید. برای این کار باید بدانید رقبای شما چه محصولات یا خدماتی را به چه نحوی و با چه اهدافی ارائه می‌دهند؟ به کمک تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف آنان را بیابید. استراتژی‌های موفق بازاریابی آنان چیست و برند آن‌ها چه جایگاهی در بازار دارد.

گام سوم: نقطه تمایز برند خود را مشخص کنید.

مهم‌ترین نکته درباره‌ی جایگاه‌یابی برند تعیین یک نقطه‌ی تمایز است. این ویژگی متمایز کننده دقیقا باید همان تصویری باشد که می‌خواهید مخاطبان از شما در ذهن خود ساخته و برند شما را نماد آن ویژگی و خصوصیت بدانند. و در نهایت از آن طریق میان شما و رقبای‌تان تمایز قائل شوند. برجسته‌ترین نقطه تمایز برند شما می‌تواند آن نقطه‌ی قوت شما باشد که رقبا در آن ضعیف عمل کرده‌اند.

گام‌چهارم: بیانیه‌ی خود را در مورد جایگاه برند تدوین کنید.

بیانیه‌ی جایگاه‌یابی برند (Brand Positioning statement) در کنار درگیر کردن احساسات مخاطب، توضیح مختصری از ارزش منحصربه‌فرد برند شما در مقایسه با رقبا را به مشتریان ارائه ‌می‌کند. در این بیانیه باید به حداقل ۴ سوال اساسی زیر پاسخ دهید:

  • مشتریان هدف شما چه کسانی هستند؟
  • محصول یا خدمت شما چیست؟
  • مهم‌ترین فایده و مزیت محصول شما چیست؟
  • چه دلیلی برای اثبات این مزیت وجود دارد؟

گام پنجم:  جایگاه برند خود را ارزیابی کنید.

یافتن جایگاه مناسب در ذهن مخاطبان، نقطه‌ی آغاز کار است. پس از آن نوبت به ارزیابی میزان تحقق اهداف جایگاه‌یابی برند خواهد رسید. دریافت بازخورد از مشتریان راهی مناسب و مطمئن برای ارزیابی اثربخشی استراتژی جایگاه‌یابی برند است. به کمک تحلیل بازخوردها و نظرات مشتریان و مخاطبان  هدف می‌توانید دریابید این استراتژی تا چه میزان در ادراکات آنان نسبت به برند شما موثر واقع شده است.

اگر صاحب کسب و کار هستید و قصد دارید صدای برند خود را به گوش همگان رسانده و تصویری ماندگار و مثبت از برند خود در ذهن مخاطبان خود خلق کنید، می‌توانیدآژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان را جهت دریافت مشاوره و تدوین استراتژی‌ برندینگ متناسب با کسب و کار خود انتخاب کنید.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 15 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:03

کسب و کارها همواره در تلاش‌ اند که بتوانند در فضای پر رقیب موجود با مشتریان ارتباط برقرار کرده و از میان بی‌شمار انتخاب‌های موجود، به اولین انتخاب آن‌ها تبدیل شوند. برند، نمایانگر احساسات افراد در مورد یک محصول، خدمت یا یک سازمان است. نحوه‌ی ادراک مردم از یک برند بر موفقیتش اثرگذار است. برند وظیفه دارد به انتخاب مخاطبان جهت دهد، در آنان اطمینان ایجاد کرده و مشتریان را به خود وفادار سازد.

برندینگ یا برندسازی چیست؟

برندینگ یا برندسازی فرآیندی منظم است که در آن سازمان‌ها از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا بگویند چرا مردم باید یک برند را به سایر برندها ترجیح دهند. برندسازی با تعیین ماهیت محصول و شکل دادن به ذهن مشتریان، در افزایش آگاهی از برند، وفاداری آنان و در نهایت موفقیت کسب و کار موثر است. در ادامه به برخی انواع مهم برندینگ اشاره خواهیم کرد.

انواع برندینگ

برندینگ محصول(Product Branding)

برندینگ محصول، رایج‌ترین نوع برندینگ است و شامل کلیه‌ی فعالیت‌های بازاریابی جهت انتخاب نام، طراحی لوگو، طراحی منحصر به‌فرد محصول، بسته‌بندی، قیمت‌گذاری، فرمولاسیون و … است. برندینگ محصول یک فرآیند استراتژیک است که با انعکاس ویژگی‌های محصول یا خدمت، آن را از محصولات یا خدمات رقبا کاملاً متمایز ساخته و به قلب و ذهن مشتریان نفوذ می‌کند.

پرسونال برندینگ(Personal Branding)

پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی، روش هر شخص برای ایجاد ارزش و تصویری از خود به عنوان یک فرد حرفه‌ای در ذهن مخاطبان است. برند شخصی شما مجموعه‌ی همان چیزی است که دوست دارید مخاطبان با شنیدن نام‌تان به یاد آورند. برای ایجاد یک پرسونال برندینگ استاندارد، پس از تعیین هدف، باید به شناخت کاملی از خود دست یافته و نقاط تمایز خود را مشخص کنید. سپس با تکیه بر نقاط تمایز خود، در یک حوزه‌ی تخصصی فعالیت کرده و از طریق شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت شخصی و ارتباط موثر با شبکه‌ای از افراد متخصص در حوزه‌ی فعالیت خود، برند شخصی‌تان را رشد دهید.

برندینگ دیجیتال (Digital Branding)

دیجیتال برندینگ یکی از تکنیک‌های مدیریت برند از طریق ترکیب دیجیتال مارکتینگ با برندینگ است که با کمک وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌ها، بهینه‌سازی موتورهای جستجو، اجرای کمپین‌های دیجیتال و … انجام می‌گیرد. برندینگ دیجیتال یکی از قدرت‌مندترین روش‌های برندینگ است که با در بر گرفتن طیف وسیعی از مخاطبان در کمترین زمان، سبب افزایش آگاهی از برند، صرفه‌جویی در هزینه‌ها و افزایش نرخ بازگشت سرمایه می‌شود.

برندینگ جهانی (Global Branding)

برندینگ جهانی توسط تعداد کمی از شرکت‌ها انجام می‌شود. برند این شرکت‌ها در سراسر جهان شناخته شده و هویت ثابتی دارد. به علاوه، کیفیت و فرمولاسیون محصولات این شرکت‌ها در تمام جهان یکسان است.

برندینگ مشارکتی (Co-Branding)

برندینگ مشارکتی به همکاری استراتژیک دو برند در زمینه‌ی بازاریابی و تبلیغات یک محصول گفته می‌شود. در این اتحاد، ارزش‌های مشترکی ایجاد شده و میزان موفقیت یک برند بر موفقیت برند دیگر اثرگذار خواهد بود. برندینگ مشارکتی یکی از راه‌های موثر برای شروع یک کسب و کار، افزایش آگاهی از برند و ورود به فضاهای جدید بازار و رشد کسب و کار است. برندینگ مشارکتی در نهایت باید به یک استراتژی برد-برد تبدیل شود.

برندینگ جغرافیایی (Geographical Branding)

هر منطقه‌ی جغرافیایی دارای ویژگی‌ها یا محصولات خاص خود است که آن را از دیگر مناطق متمایز می‌سازد. برندینگ جغرافیایی در راستای معرفی و هویت بخشیدن به این خدمات و محصولات انجام می‌شود. این نوع برندینگ در صنعت گردشگری بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد.

برندینگ سازمان (Corporate Branding)

برندینگ سازمان تا حدودی به برندینگ محصول شباهت دارد، با این تفاوت که یک سازمان ابعاد وسیعی داشته و علاوه بر ارائه‌ی محصولات و خدمات گوناگون، دارای چشم‌انداز، ارزش‌های منحصر به فرد، فرهنگ سازمانی مخصوص به خود، نیروی انسانی و به طور کلی شهرت و اعتبار است. همچنین، هر گونه فعالیت در یک سازمان بر اعتبار و ارزش آن تاثیرگذار خواهد بود. برای مثال، انجام فعالیت‌های خیرخواهانه یا فعالیت‌های فرهنگی در راستای مسئولیت‌های اجتماعی یک سازمان مستقیماً بر اعتبار و برندینگ آن اثر می‌گذارند.

برندینگ مکان (Place Branding)

هر مکان، ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی دارد که آن را از دیگر مکان‌ها متمایز کرده و در ذهن افراد ماندگار می‌سازد. برندینگ مکان، فرآیندی است که در آن به ایجاد هویتی متمایز درباره‌ی یک مکان در ذهن مخاطبانان پرداخته شده و به ادراکات و احساسات آنان شکل داده می‌شود. برندینگ مکانی به سه دسته‌ی برندینگ منطقه‌ای (Region Branding)، برندینگ شهری (City Branding) و برندینگ ملیتی (Nation Branding) تقسیم می‌شود. برندینگ مکانی در توسعه اقتصادی آن مکان و همچنین در صنعت گردشگری اهمیت دارد.

آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان با ارائه‌ی مناسب‌ترین استراتژی‌ برندینگ، کسب و کار شما را جهت ورود به فضای رقابتی بازار، دوام و رشد مستمر همراهی خواهد کرد.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 15 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:31

در بلاگ‌های پیشین پیرامون تدوین استراتژی و انواع مختلف استراتژی‌های قیمت‌گذاری و فروش سخن گفتیم. در این بلاگ قصد داریم یک گام به عقب برداشته و به مرحله قبل از تدوین استراتژی باز گردیم. زمانی که محیط بیرونی بنگاه به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد. درک عمیق از صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند، نقطه شروع طراحی استراتژی است.

چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر

در بلاگ‌های پیشین محیط بیرونی کسب‌و‌کار را از طریق مدل PESTLE بررسی نمودیم. حال می‌خواهیم با محدود کردن محیط خارجی به نزدیک بنگاه، میزان جذابیت صنعتی که شرکت در آن فعالیت می‌کند را مشخص نماییم. چارچوب رقابتی پورتر که توسط مایکل پورتر در اواخر دهه 1970 ارائه شد، ابزاری است که سودآوری یک صنعت را براساس پنج نیروی رقابتی مشخص می‌نماید.

در ادامه این پنج نیروی رقابتی و نقش آن‌ها در تعیین جذابیت صنعت برای فعالیت را با جزئیات بیشتری بررسی می‌نماییم.

محصولات جایگزین

وجود کالاهای جایگزین، جذابیت یک صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. یکی از نکاتی که در انتخاب صنعتی که قصد فعالیت در آن را دارید، بسیار حائز اهمیت است وجود محصولات جایگزین است. قیمتی که مشتریان مایل هستند برای یک محصول یا خدمت بپردازند، تا حد زیادی به موجود بودن محصولات جایگزین وابسته است. وجود جایگزین‌های نزدیک به این معنا است که در صورت افزایش قیمت محصول، مشتریان حساس به قیمت، به کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در حقیقت کشش قیمتی تقاضا، بالا است. با گسترش روز افزون اینترنت، طیف وسیعی از کالاهای جایگزین برای صنایع مختلف از جمله آژانس‌های مسافرتی،  روزنامه‌ها و… فراهم شد. به دلیل محصولات جایگزین اینترنتی  و وجود رقابت شدید، اقیانوس سرخ رقابتی ایجاد شد که حاشیه سود فعالان صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار داد.

تهدید ورود تازه‌واردها

 چنانچه بازدهی سرمایه یک صنعت بیشتر از هزینه‌‌های سرمایه‌گذاری در آن باشد، به آهنربایی تبدیل می‌شود که تازه‌واردان زیادی را به خود جذب خواهد کرد. هرچه ورود به یک صنعت کم هزینه‌تر باشد، به عبارتی موانع ورودی مانند الزامات سرمایه یا قوانین محدودکننده چندانی در صنعت اعمال نشود، شرکت‌های بیشتری وارد حوزه رقابتی شده و میزان سود تقسیم‌شده را کاهش می‌دهند. برای مثال در حوزه پرتاب ماهواره به دلیل هزینه‌های بالای تولید راکت‌ها و امکانات پرتاب، احتمال ورود شرکت‌های جدید بسیار محدود است. در مقابل هزینه راه اندازی کسب‌و‌کارهای اینترنتی جدید، بسیار پایین می‌باشد. به همین علت، شاهد طیف وسیعی از خدمات و تجارت‌های آنلاین هستیم که در زمینه‌های مختلف توسعه داده شده‌ و گسترش یافته‌اند.

رقابت میان رقبای موجود

در بیشتر صنایع، شدت رقابت میان بنگاه‌های موجود، میزان سودآوری را تعیین می‌کند. در بازارهایی که رقابت قیمتی میان بازیگران صنعت در جریان است، عکس العمل فعالان صنعت در برابر ورود رقبای جدید، می‌تواند شامل کاهش قیمت‌های تهاجمی (گاهی حتی زیر سطح هزینه‌ها) باشد. علاوه بر رقابت قیمتی، در برخی صنایع ممکن است رقابت بر تبلیغات، تمایز یا نوآوری متمرکز باشد.

قدرت چانه‌زنی تامین‌کنندگان

 تمام بنگاه‌های یک صنعت، در دو نقش فعالیت دارند: خریدار و فروشنده. مواد خام اولیه، نیروی کار، سرمایه و … توسط آنها خریداری و در عین حال کالا و محصولات نهایی به مشتریان فروخته می‌شود. توانایی بنگاه‌ها در تامین مواد اولیه با هزینه کمتر نسبت به رقبا و ارتباط طولانی مدت و پایدار با تامین‌کننده‌ها، در تعیین جذابیت آن صنعت بسیار حائز اهمیت است. به عنوان خریدار در یک صنعت، چنانچه بتوانید دست بالا را در معاملات با تامین‌کنندگان داشته باشید، با هزینه تمام شده کمتری مواجه خواهید شد.

قدرت چانه‌زنی خریداران

این حالت دقیقا مشابه تحلیل رابطه تولیدکنندگان و تامین‌کنندگان است. با این تفاوت که در این شرایط، بنگاه نقش تامین‌کننده و مشتری نقش خریدار را ایفا می‌کند. میزان حساسیت خریداران در یک صنعت به عواملی مانند شدت رقابت، اهمیت محصول برای خریدار و میزان تمایز آن بستگی دارد.چارچوب رقابتی پورتر، امکانی را برای شناسایی و درک نیروهای رقابتی صنعت فراهم می‌کند که از طریق آن مدیران کسب‌و‌کار قادر خواهند بود با تدوین استراتژی مناسب، بنگاه را در وضعیتی قرار دهند که برآیند نیروهای رقابتی در ضعیف‌ترین حالت ممکن باشد. شرکت تبلیغاتی مات، با ارائه کلیه خدمات تبلیغاتی، کسب‌و‌کار شما را در تدوین استراتژی درست بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری می‌کند.

منبع: شرکت تبلیغاتی مات

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 12:55

همه‌ی ما می‌دانیم که این روزها تولید محتوای با کیفیت در بازاریابی درونگرا و به طور کلی دیجیتال مارکتینگ اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است. در یک نگاه کلی می‌توان گفت محتوای با ارزش و مفید می‌تواند توجه مخاطبان بسیاری را به وب‌سایت شما جلب کند و آن‌ها را به Lead تبدیل کند. تا به اینجا ترافیک وب‌سایت و همچنین آگاهی از برند شما افزایش یافته است. حال اگر این مشتریان بالقوه محتوای شما را ارزشمند ارزیابی کرده و بتوانند به شما اعتماد کنند، پتانسیل زیادی برای تبدیل به مشتریان بالفعل دارند. در این حالت علاوه بر افزایش نرخ تبدیل، شما می‌توانید با استفاده از استراتژی‌های بازاریابی، آنان را به مشتریانی وفادار تبدیل کنید. بدین ترتیب با تولید محتوای با کیفیت، نه تنها برای مشتریان خود ارزش خلق کرده‌اید، بلکه توانسته‌اید به عنوان یک سرمایه‌گذاری بلند مدت، نرخ بازگشت سرمایه حاصل از بازاریابی محتوا را افزایش دهید. از مزایای دیگر تولید محتوای با کیفیت، افزایش رتبه‌ی وب‌سایت در گوگل و به عبارتی، بهینه‌سازی موتورهای جستجو یا SEO است. هرچه محتوای شما ارزشمندتر باشد، وب‌سایت شما در نتایج جست و جو در رتبه‌ی بالاتری ظاهر می‌شود و به مراتب بیش‌تر دیده شده و کلیک می‌خورد.

تا به اینجا نگاهی کلی به مزایای کلی تولید محتوای با کیفیت داشتیم. حال به عنوان یک کپی‌رایتر، بازاریاب محتوا و یا صاحب یک وب‌سایت که تولید محتوای خود را بهآژانس‌های دیجیتال مارکتینگ برون‌سپاری کرده است، ممکن است این سوال برای‌تان پیش بیاید که چگونه متوجه شویم یک محتوا استاندارد و با کیفیت است؟ چه شاخص‌ها و معیارهایی برای ارزیابی کیفیت محتوا وجود دارند؟ در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم به اصلی‌ترین معیارها و روش‌های ارزیابی کیفیت محتوا اشاره کنیم. اما پیش از آن بهتر است به نکات زیر توجه کنید:

نکات مهم برای ارزیابی کیفیت محتوا

  • آیا عنوان محتوا و ایده‌ی آن خلاقانه است یا نسخه‌های متعددی مشابه آن در نتایج جستجو یافت می‌شود؟ محتوا تا چه میزان برای مخاطبان تازگی دارد؟
  • آیا عین محتوای شما در وب‌سایت دیگری کپی شده است؟ اگر نسخه‌ی تکراری از محتوای شما موجود باشد، باید هرچه سریع‌تر نسبت به حذف آن اقدام کنید.
  • محتوا تا چه میزان با پرسونای مخاطب شما هماهنگی دارد و به چه میزان پاسخگوی نیازها و علایق آنان است؟
  • آیا پیام شما از طریق محتوا در زمان درست به گوش مخاطبان هدف خواهد رسید؟
  • محتوا چه ارزشی برای وب‌سایت شما خواهد داشت و تا چه میزان به تحقق اهداف‌تان کمک می‌کند؟
  • آیا در محتوا از روش‌های داستان‌سرایی برای جلب توجه و جذابیت بیش‌تر استفاده شده است؟
  • محتوا تا چه میزان قابلیت به اشتراک گذاری دارد؟ اگر خودتان را جای مخاطب بگذارید، پس از خواندن یا مشاهده‌ی محتوای تولید شده برای اولین بار چه حسی خواهید داشت؟ آیا تمایل دارید آن مطلب را به اشتراک بگذارید؟
  • آیا از ساختار، روش‌ها و تکنیک‌های استاندارد و متناسب در نوشتن مقاله استفاده شده است؟
  • آیا حجم مقاله متناسب با کیفیت آن است؟ آیا کیفیت محتوا را در مقایسه با کمیت آن در اولویت قرار داده‌اید؟
  • آیا برای افزایش جذابیت محتوا از تصاویر، ویدئوها یا اینفوگرافیک استفاده کرده‌اید یا صرفاً خواننده با حجم زیادی از محتوای متنی مواجه می‌شود؟
  • آیا فعالیت‌های رقبا را بررسی کرده و به کمک تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف خود را در مقابل آنان یافته‌اید؟

معیارها و شاخص‌های مهم در ارزیابی کیفیت محتوا

اکنون بهتر است با برخی معیارهای کمّی مهم در سنجش میزان کیفیت محتوا، که از تحلیل داده‌ها و آمارهای مرتبط با ترافیک وب‌سایت و رفتار مخاطبان از طریق ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس به دست می‌آیند، اشاره کنیم.

  • تعداد بازدیدهای کلی و بازدیدهای یکتا از صفحه
  • مدت زمان سپری شده در وب‌سایت توسط هر کاربر
  • میزان درگیری کاربران (Engagement Rate) مثلاً تعداد بازنشر، لایک‌ و کامنت‌ و امتیازها
  • مسیر حرکت بازدید کننده‌ها
  • نرخ تبدیل
  • نرخ بازگشت مشتریان
  • نرخ پرش از وب‌سایت
  • تعداد لینک‌های دریافتی از وب‌سایت‌های دیگر

3 روش تحلیل و ارزیابی کیفیت محتوا

حال که با معیارهای کمّی برای ارزیابی کیفیت محتوا آشنا شدید، می‌توانید با استفاده از ترکیب روش‌های زیر با این معیارها، به تحلیل جامع‌تری از کیفیت محتوا دست پیدا کنید.

Attribution modeling

دانستن اینکه مشتری چه مسیری را پیش از تبدیل نهایی یا خرید طی می‌کند، به اندازه‌ی خود آن عمل اهمیت دارد. مدل‌های Attribution به شما کمک می‌کنند که نقاط تماس مشتری در وب‌سایت و به عبارتی نقاط کلیدی کلیک خورده و بسته به هدف‌تان، اولین یا آخرین محتواهای مشاهده شده توسط وی را که در نهایت منجر به افزایش نرخ تبدیل شده است را یافته و آن‌ها را از نظر اهمیت طبقه بندی کنید. سپس می‌توانید دریابید کدام بخش از محتوا در افزایش نرخ تبدیل سهم بیش‌تری دارد.

ممیزی محتوا

روش ممیزی محتوا توسط یک استراتژیست محتوا انجام شده و به طور کلی محتوا را از جنبه‌های زیر بررسی می‌کند.

  • تناسب نوع و لحن محتوا با هدف تولید محتوا و پرسونای مخاطب
  • میزان همبستگی و ارتباط میان کل محتوای تولید شده در بخش‌های مختلف وب‌سایت
  • لینک بیلدینگ صحیح
  • داشتن تیترهای جذاب و پر بازدید
  • بررسی استفاده‌ی بهینه و به جا از کلمات کلیدی در متن، عنوان اصلی، زیرعنوان‌ها، عنوان عکس‌ها و متن لینک‌ها
  • توجه به استفاده از کلمات کلیدی در متا داده‌ها که داده‌ی اصلی را شرح داده و ویژگی‌های آن را بیان می‌کنند.

نتایج این تحلیل در نهایت به بهبود استراتژی تولید محتوا و تولید محتوا با کیفیت بالاتر می‌انجامد.

استفاده از روش‌هایی مانند مصاحبه و تشکیل گروه تمرکز

جمع‌آوری داده‌ها از مخاطبان به صورت مستقیم از طریق روش‌هایی چون تشکیل گروه‌های تمرکز، طوفان مغزی یا مصاحبه و استفاده از روش‌هایی مشابه روش‌های تحقیقات بازار به صورت همزمان می‌تواند در تصمیم‌گیری شما و انتخاب بهترین استراتژی تولید محتوا مفید واقع شود، چرا که هر کدام از این روش‌ها ممکن است معایبی داشته باشند که در این صورت این معایب پوشش داده خواهد شد. از طریق این روش‌ها می‌توانید دریابید کدام نوع محتوا برای مخاطبان جذاب‌تر و مفیدتر است و با دیدگاه آنان آشنا شوید.

با توجه به گستردگی و پیچیدگی‌هایی که در دنیای تولید محتوای دیجیتال وجود دارد، برای ارزیابی دقیق‌تر کیفیت محتوا بهتر است از ترکیب روش‌های فوق، متناسب با اهداف و چشم‌اندازهای سازمان و همچنین استراتژی تولید محتوای کسب وکار خود استفاده کنید. تیم تولید محتوای آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان شما را در پیمودن این مسیر یاری می‌کند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 9 ارديبهشت 1398 ساعت: 13:11

احتمالا شما هم در مواجهه با جمله‌های پشت هم ردیف شده یا بلاگ‌های طولانی و کسل‌کننده، ترجیح داده‌اید تا در صورت امکان به سراغ اینفوگرافی‌ها بروید و کلیت مطالب را در قالب یک اینفوگرافی مطالعه کنید. هدف از طراحی اینفوگرافی‌ها، انتقال پیام در ساده‌ترین حالت و در کم‌ترین زمان است و کار به ذهن سپردن اطلاعات را برای ما آسان‌تر می‌کند؛ چرا که توانایی مغز در پردازش تصاویر 60 هزار بار سریع‌تر از پردازش واژه‌ها و جملات است.

در این بلاگ قصد داریم به تکنیک‌های طراحی یک اینفوگرافی خوب بپردازیم و به بایدها و نبایدهایی که برای جذب مخاطب، تولید Lead و هدایت ترافیک بیشتر به وب‌سایت شما کمک می‌کند نگاهی بیاندازیم.

باید‌ها طراحی اینفوگرافی

مخاطب‌تان را شناسایی کنید

اولین کاری که نیاز است انجام دهید این است که گروه هدف و پرسونای‌ مخاطب را بشناسید، دسته‌بندی کنید و طبق خواسته‌های آن‌ها به طراحی و تولید اینفوگرافی بپردازید. یکی از اهداف اصلی اینفوگرافی همان‌طورکه بالاتر اشاره کردیم، انتقال پیام در کم‌ترین زمان است. برای ترکیب اطلاعات و گرافیک و در نهایت خلق یک اینفوگرافی جذاب، ابتدا نیاز به شناخت مخاطبان است. در طراحی اینفوگرافی با 5 دسته از مخاطبان روبه‌رو هستیم: افراد مبتدی و تازه‌وارد، عموم مردم، مدیران، متخصصان و مدیران اجرایی. پس بهتر است در طراحی اینفوگرافی به نیاز مخاطبان هدف توجه بیشتری نشان دهید و اطلاعاتی را ارائه بدهید که برای او جذاب‌تر باشد.

محتوای خوب انتخاب کنید

مخاطب برای محتوایی زمان می‌گذارد که ارزش خواندن و صرف زمان را داشته باشد، به همین دلیل انتخاب محتوای مناسب به شدت اهمیت دارد. دقت در جمع‌آوری اطلاعات و داده‌های مفید در بهبود ساختار اینفوگرافی تاثیرگذار است. برای انتخاب محتوای درست می‌توانید مروری بر بلاگ 7 مرحله بازاریابی محتوا داشته باشید.

الهام بگیرید و الهام‌بخش باشید

برای طراحی اینفوگرافی بهتر است نگاهی به طرح‌های دیگر رقبا داشته باشید، از آن‌های برای شروع کار الهام بگیرید و درنهایت با طراحی اینفوگرافی‌‌های‌تان الهام‌بخش دیگران باشید. در طراحی اینفوگرافی مناسب توجه به رنگ‌ها و تصاویر انتخابی، اندازه و نوع فونت‌ها، جلوه‌های بصری، رعایت سادگی و وضوح اطلاعات از نکات ساده اما طلایی برای طراحی و تولید اینفوگرافی‌ها است.

مخاطب را شگف‌زده کنید

اینفوگرافی مناسب‌ترین قالب برای انتقال اطلاعات و داده‌های جذاب و هیجان‌انگیز است. اگر به اطلاعات اینچنینی دسترسی دارید، مطمئن باشید که مخاطب از خواندن اینفوگرافی‌های شما چشم‌پوشی نمی‌‌کند. توجه به این نکته به مخاطب کمک می‌کند تا اطلاعات موجود در ذهنش را به چالش بکشد، به علامت‌ سوال‌های جدید بر بخورد و اطلاعاتی که شما ارائه می‌دهید، را جایگزین اطلاعات قبلی خود بکند.

فرصت اشتراک‌گذاری را فراهم کنید

توجه به پرسونای مخاطب، علائق او، انتخاب محتوای مناسب و دیگر مواردی که بالاتر به آن‌ها پرداختیم مخاطب را به دنبال کردن شما ترغیب می‌کند و در صورتی که داده‌ها همان چیزی باشد که مخاطب به دنبالش بوده، احتمال به اشتراک‌گذاری آن بالاتر می‌رود.

نباید‌ها طراحی اینفوگرافی

در ادامه به نباید‌های که در طراحی اینفوگرافی باید به آن‌ها توجه کنید می‌پردازیم:

مخاطب را با چارت‌های پر از داده گیج نکنید

اگر می‌خواهید اینگیجمنت مخاطب را افزایش بدهید و ارتباط خودتان را با او حفظ کنید، بهتر است در استفاده از چارت‌ها برای انتقال داده‌ها مختلف، زیاده‌روی نکنید. اگر اطلاعات زیادی برای مخاطب دارید بهتر است آن‌ها را به چند دسته تقسیم کنید و همه آن‌ها را یک‌جا و با یک نمودار یا عکس نشان ندهید. این مدل بیشتر باعث گیج شدن مخاطب می‌شوند و علاقه او به ادامه خواندن مطالب را کم‌تر می‌کند.

از انتخاب عنوان‌های کسل‌کننده بپرهیزید

اولین و پررنگ‌ترین عنوانی که برای اینفوگرافی‌تان در نظر می‌گیرید باید آنقدر جذاب و هیجان‌انگیز باشد تا در اولین نگاه، رغبت مخاطب را برای دنبال کردن افزایش بدهد. بهتر است از تیترهایی استفاده کنید که لحظه اول اطلاعاتی به مخاطب نمی‌دهد اما او را وادار می‌کند تا در انتهای اینفوگرافی با شما همراه باشد. برای راهنمایی بیشتر پیشنهاد می‌کنیم به وبلاگ 13 راه برای نوشتن تیترهای جذاب و پربازدید سر بزنید.

از فرمت‌های فانتزی استفاده نکنید

استفاده از فونت‌های ساده و پرهیز از فونت‌های پیچیده و مفهومی به مخاطب کمک می‌کند تا در مدت‌زمان کمتری اطلاعات را دریافت کند. همچنین داشتن ایده‌های خلاقانهو درک بالا نسبت به رنگ‌ها و فونت‌ها کمک می‌کند تا اینفوگرافی‌هایی را طراحی کنید که خواندن و در معرض آن قرار گرفتن برای مخاطب خوشایند باشد. به خاطر داشته باشید که توجه به المان‌های ساده برای انتقال پیام‌ها، احساس بهتری را در مخاطب ایجاد می‌کند.

تیم تولید محتوای متنی و تصویری آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان تلاش می‌کند تا با بهره‌گیری از دانش، خلاقیت و سلیقه به شما برای تولید اینفوگرافی در قالب‌های مختلف یاری برساند.

منبع: آژانس دیجیتال مارکتینگ ماکان

Digital Marketing...
ما را در سایت Digital Marketing دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elena golchin mmarketing بازدید : 100 تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:19